مفهوم تلههای زندگی میتواند به شما به خوبی کمک کند تا پی ببرید که چرا مشکلاتتان در مسیر زندگی مدام تکرار شده است و حوادث تکراری در انتخاب شریک عاطفی، کار، رشته و … برایتان رخ داده است. در حقیقت تلهها به نحوی عمل میکند که تجارب فعلی بازآفرینی همان تجارب گذشته است و شما تکرار شدن رویدادهای زندگی را مشاهده میکنید بدون اینکه بتوانید آنها را تغییر دهید.
تله زندگی، اصطلاحی عامیانه است و واژهای که متخصصان برای اشاره به تله زندگی به کار میبرند طرحواره است که درواقع به باورهای عمیق و تزلزلناپذیری اشاره دارد که در دوران کودکی درباره خود، دیگران و جهان اطراف در ذهنمان شکل گرفتهاند. رها کردن این طرحوارهها مستلزم چشمپوشی از امنیتی است که در پناه آنها بدست آوردهایم. تلههای زندگی به صورت زیر شناسایی میشوند:
1 – تلههای زندگی، الگوها یا درون مایههای دیرپای زندگی هستند.
2 – تلههای زندگی، خودآسیبرسان هستند.
3 – تلههای زندگی، برای بقای خودشان میجنگند.
هر یک از ما در دوران کودکی به شیوههای مختلف آسیب دیدهایم: طرد، انتقاد، حمایت افراطی، بدرفتاری، بیتوجهی یا محرومیت که در اثر این تجارب اولیه، تلههای زندگی بخشی از وجودمان شدهاند. البته شایان ذکر است برای اینکه در دوران بزرگسالی، فردی سازگار باشیم لازم نیست محیط دوران کودکی بدون عیب و نقص باشد، بلکه کافی است به اندازه کافی خوب باشد تا نیازهای بنیادین «امنیت»، «ارتباط سالم با دیگران»، «خودمختاری»، «خودابرازگری» و «پذیرش محدودیتهای واقعبینانه» که برای تعادل و بهزیستی در دوران بزرگسالی ضرورت دارد؛ به درستی برآورده شوند. تلههای شایع به شرح زیر هستند:
رهاشدگی: ترس از دست دادن اطرافیان به هر شکلی و ترس از تنهایی باعث میشود بهگونهای افراطی وابسته شوید و همین رفتارهای حاکی از وابستگی بیمارگونه کاری میکند که دیگران از شما دوری کنند و یا جداییهای معمولی و عادی باعث آشفتگی و عصبانیت شما میشود.
بی اعتمادی/بدرفتاری: هر لحظه منتظر این هستید که دیگران به شما صدمه بزنند و به نحوی با شما رفتار بدی در پیش بگیرند. واقعا نمیتوانید با دیگران صمیمی شوید و با آنها راحت حرف بزنید. اگر دیگران با شما بدرفتاری کنند، دچار عصبانیت و کینهتوزی میشوید و عطای روابط را به لقای آنها میبخشید.
وابستگی: احساس میکنید نمیتوانید بدون کمک دیگران از پس کارهای روزمره زندگی خود برآیید. در دوران بزرگسالی دائم به دنبال افراد توانمندی میگردید که به آنها وابسته شوید. به این افراد اجازه میدهید به جای شما تصمیم بگیرند و بر زندگی شما حکومت کنند. در محل کار از انجام کارها شانه خالی میکنید. پر واضح است که چنین تلهای باعث پسرفتگرایی شما میشود.
آسیبپذیری: وجود این تله باعث میشود دائم نگران بروز فاجعه یا مصیبت باشید و احساس امنیت نداشته باشید. نگرانیهای شما به قدری واقعبینانه هستند که حاکم بیچون و چرای زندگی شما میشوند. نگرانیهایی که شما را همراهی میکنند مانند ترس از بیماری، زلزله یا دزدیده شدن وسایل، حتی ترس از پرواز یا ورشکستگی.
محرومیت هیجانی: همیشه این احساس را دارید که نیاز شما به دوست داشته شدن هیچگاه از سوی دیگران برآورده نخواهد شد. احساس میکنید گول خوردهاید و دائم بین دو احساس عصبانیت از یک سو و تنهایی از سوی دیگر، سرگردان هستید. از دست دیگران عصبانی هستید و همین امر باعث کنارهگیری دیگران از شما میشوند و به محرومیت هیجانی بیشتر شما دامن میزند.
طرد اجتماعی: این تله زندگی شما را مجبور میکند احساس کنید با بقیه فرق دارید، متفاوتید و شما را به دام انزواگزینی میکشاند. اگر همبازیها و همسالان شما در زندگی شما را نادیده گرفته باشند و حس تعلق خاطر به گروه دوستان در شما رشد نکرده باشد؛ در دوران بزرگسالی با اجتناب از روابط و معاشرتگریزی به ادامه این تله دامن زدهاید.
نقص/شرم: احساس میکنید عیبهای زیادی دارید و از ارزش چندانی برخوردار نیستید. باورتان نمیشود دیگران بهخاطر ارزشمندیتان بخواهند با شما رابطه صمیمی برقرار کنند و انتظار دارید طردتان کنند.
شکست: اعتقاد دارید که در دستیابی به موقعیتهای شغلی، ورزشی، تحصیلی شکست خوردهاید. معتقدید در مقایسه با همسالانتان شکست خوردهاید به این ترتیب همیشه احساس میکنید محکوم به شکست هستید.
اطاعت: شما با این تله زندگی نیازهای خود را فدای نیازهای دیگران میکنید تا دچار احساس گناه و طردشدگی نکنید. به احتمال زیاد در دوران کودکی یکی از والدین شما کاملا زندگی شما را تحت کنترل داشته و در دوران بزرگسالی نیز با افراد سلطهگر، کنترلگر و خودخواه وارد رابطه میشوید. شما جز افرادی هستید که داوطلبانه یا از روی ترس، برآوردهسازی نیازهای دیگران را اولویت زندگی خود قرار میدهید.
معیارهای سخت گیرانه: سرسختانه تلاش میکنید تا بتوانید به معیارهای بلندپروازانه خود دست پیدا کنید و ممکن است همان اندازه که به خودتان سخت میگیرید به دیگران نیز سختگیری کنید. همیشه انتظار بوده که شما بهترین باشید و به نظرتان عدم رسیدن به معیارها، آبروریزی بوده و هیچ چیز کمتر از آن شما را راضی نمیکند.
استحقاق: کسانی که در دوران کودکی لوس و نازپرورده تربیت شدهاند و دیگران آنها را وادار به خویشتنداری و محدودیتپذیری نکردهاند. چنین افرادی احساس میکنند افراد ویژه و منحصربه فردی هستند. آنها خودشان را کاردان و همهچیزدان میدانند و اصرار دارند که خیلی زود به خواستههایشان دست یابند. افرادی بیصبر، ناشکیبا، بیانضباط و ناخویشتندار میشوند که در صورت نرسیدن به خواستههایشان عصبانی میشوند.
برای کسب اطلاعات تکمیلی و ثبت نام در کارگاه، با ما تماس بگیرید.