انتقاد از خود یکی از مسائل بسیار شایع در میان افراد، مسئله انتقاد کردن از خود است. انتقاد کردن از خود می‌تواند باعث مشکلات روزانه زیادی شود. انتقاد کردن باعث مقابله اجتنابی می‌شود به عبارتی به جای تلاش برای درگیری با مشکل و حل آن، فرد از آن مشکل دوری می‌کند و امیدوار است که خود به خود درست شود، باعث تعاملات اجتماعی منفی و ادراک حمایت اجتماعی کمتر و سطوح بالاتر افسردگی می‌شود.

انتقاد کردن از خود شبیه چیست؟

انتقاد کردن از خود را می‌توان مانند یک قلدر یا انتقادگر درونی یا صدایی در سرتان که همیشه به ایرادهای شما اشاره می‌کند؛ دانست. یکی از نشانه‌های صدای درونی این است که شما را با نام‌هایی مانند بد، فریبکار، ناامید، شکست‌خورده، بی‌ارزش و یا ناکام می‌خواند. به جمله‌های زیر نگاهی بیندازید. اگر اکثر آنها در مورد شما صدق می‌کند، نشان می‌دهد که صدای انتقادگر شما تاثیر شدیدی بر افکار و زندگی‌تان دارد:

  • اغلب درمی‌یابم که طبق معیارها و ایده‌هایم زندگی نکرده‌ام.
  • تمایل دارم خودم را بی‌ارزش سازم و به خودم بها ندهم.
  • پذیرفتن ضعف‌هایم برایم سخت است.
  • تمایل دارم به شدت از خودم انتقاد کنم.
  • اگر کاری را خوب انجام دهم احتمالا به خاطر شانس است اما اگر کاری را بد انجام دهم احتمالا من مقصرم.

چرا افراد از خودشان انتقاد می‌کنند؟

افراد مختلف به دلایل متفاوتی از خود انتقاد می‌کنند. ممکن است این انتقاد از خویشتن ناشی از شیوه ارتباط والدینتان با شما باشد یا زمانی که بچه بودید آنها تمایلی به پاداش دادن و تقویت کردن رفتارهای خوب شما نداشته‌اند اما برای رفتارهای نادرستتان سریعا شما را تنبیه می‌کرده‌اند. در مقابل، ممکن است سبک رفتاری شما به عنوان یک کودک غیرقابل پیش‌بینی و بی‌ثبات بوده باشد. یک دلیل دیگر، اینکه نظم و انضباط شما به عنوان یک کودک نباید غیر قابل پیش‌بینی و ناهمسان بوده باشد در چنین موقعیت‌هایی کودکان یاد می‌گیرند خودشان را به خاطر هر چیزی که نادرست است؛ سرزنش کنندو این عادت تا بزرگسالی با آنها باقی می‌ماند. بسیاری از افراد تا بزرگسالی به انتقاد کردن از خود ادامه می‌دهند زیرا اعتقاد دارند این کار تنها روشی است که باعث پیشرفت آنها می‌شود و آنها را با انگیزه می‌سازد در صورتیکه این روند منجر به یک چرخه خود تخریب‌گر می‌شود که به انگیزه و عملکرد شما آسیب می‌رساند.

مبارزه با ایرادگیری از خود

وقتی از خودتان ایراد می‌گیرید، از خود بپرسید «اگر یکی از دوستانم این مشکل را داشت، آیا با او به همین شکل برخورد می‌کردم؟». اغلب ما در مقایسه با دیگران نسبت به خود سخت‌گیرتر هستیم. وقتی اشتباهی می‌کنید یا از رسیدن به هدفی عقب می‌مانید ممکن است از خود انتقاد کنید که «چقدر بی‌عرضه هستم، نمی‌دونم که چیکار کنم؛ هرگز موفق نمی‌شم». اما اگر دوست شما مرتکب این اشتباه بشود، احتمالا در مقام حمایت او را دلداری می‌دهید. چرا به همین اندازه خودتان را تشویق نمی‌کنید؟

انتقاد از خود ممکن است بگویید: «چون برای خودم معیارهای بالاتری در نظر دارم» و حالا اگر موافقید این استدلال شما را بررسی کنیم.

سوال اینست که: چرا این معیارهای بالا را برای خودتان در نظر گرفته‌اید؟

ممکن است در جواب بگویید: «برای آنکه می‌خواهم همه تلاش خود را بکنم و به بهترین شکل ممکن ظاهر شوم» با این استدلال آیا باید نتیجه بگیریم که شما همه تلاشتان را به خرج می‌دهید تا به بهترین نتیجه ممکن برسید؟ چرا به دوستتان نمی‌گویید: «احمق و بی‌عرضه هستی و اصلا موفق نمی‌شی».

جوابش ساده است. این قبیل پیام‌های تند نه تنها اغلب غیرواقع‌بینانه هستند و کمکی به دوست شما نمی‌کنند، بلکه او را به تسلیم تشویق می‌کنند و این صحبت‌ها به شما هم کمکی نمی‌کنند.

بهتر است همان تشویقی را که برای دوستانتان انجام می‌دهید برای خودتان هم داشته باشید. اگر از شرکت در یک کنفرانس، اضطراب دارید احتمالا به خودتان می‌گویید: «کنفرانسم رو خراب می‌کنم» و این فکر ممکن است موقع مطالعه کردن مطالب برای کنفرانس هم به ذهنتان بیاید. این فکر شما را عصبی و تمرکز را برایتان دشوار می‌کند. آیا به دوستی که به شما می‌گوید که «تو حتما کنفرانست رو خراب می‌کنی، آبرویت می‌ره» می‌توانید اتکاء کنید؟ و اگر به این فرد اتکا و اعتماد نمی‌کنید، بدانید که این دقیقا حرفی است که به خودتان می‌زنید و به همین دلیل احساس اضطراب می‌کنید.

پس سعی کنید که همانطور که به دوست خودتان اعتماد به نفس می‌دهید و با او با ملایمت صحبت می‌کنید، با خودتان هم همانطور حرف بزنید. اگر به خودتان بگویید که «من مطالب رو خوندم، حتما امتیاز خوبی می‌گیرم» اعتماد به نفس بیشتری پیدا می‌کنید.

تهیه‌کننده: مژده پورحسین، کارشناس ارشد روانشناسی

اشتراک گذاری: