«نیاز به تایید دیگران یعنی اینکه نظر شما نسبت به من از اعتقاد خودم نسبت به خودم مهمتر است».
تاییدطلبی ناسالم
شاید شما بسیاری از لحظات حال خود را صرف جلب تایید دیگران میکنید یا نگران عدم تاییدهایی هستید که قبلا با آنها مواجه شدهاید. اگر تایید در زندگی شما به صورت یک نیاز درآمده باشد؛ باید برای از بین بردن آن دست به کار شوید. تایید بهخودی خود ناسالم نیست و در واقع تعریف و تمجید دلپذیر و لذتبخش است. تایید دیگران هنگامی تبدیل به یک نقطه ضعف میشود که به جای اینکه تنها یک میل و خواسته باشد به صورت نیاز در آید.
اگر شما خواهان تایید دیگران باشید از دستیابی به آن فقط خوشحال میشوید اما اگر به آن احتیاج داشته باشید در صورت بهدست نیاوردنش از پا در خواهید افتاد. آنگاه در صورتی در درون احساس شادی خواهید داشت که دیگران تصمیم بگیرند کمی شما را ستایش کنند. امکان ندارد که انسان بدون برخورد با عدم تایید زندگی خود را سپری نماید. این فلسفه زندگی بشری است، بهایی است که برای زنده بودن میپردازید چیزی که بههیچوجه نمیتوان از آن اجتناب کرد.
نیاز به تایید بر یک فرضیه استوار است و آن فرضیه از این قرار است: «به خود اعتماد نکن، ابتدا نظر دیگران را جستجو کن».
پیامهای اولیه تاییدخواهی در خانواده
لازم است بر این نکته تاکید شود که کودکان در سالهای رشد و شکلگیری شخصیتشان نیازمند پذیرفتهشدن از جانب والدین خود هستند ولی این پذیرش و تایید بههیچوجه نباید موکول به رفتار مناسب آنها باشد. همچنین نباید هرگونه گفتار، فکر، احساس یا عمل کودک را مشروط به تایید والدین نمود و باید آگاه بود که تایید کامل و غیرمشروط کودک به مقدار زیاد کمک به رهایی او از نیاز به تاییدشدن در زمان بزرگیاش را میکند.
به هر حال اگر کودک احساس کند که بدون اجازه والدین خود نباید فکر یا عمل نماید آن وقت بذر عصبی و بیمارگونه تردید نسبت به خویشتن در وجود او کاشته میشود. فرهنگ ما به کودک میآموزد که در بیشتر موارد به جای اعتماد به نظر و قضاوت خود به دیگران متکی باشد: «همه چیز را از مامان یا بابا بپرس»، «من چی بخورم؟»، «این اطاق تو است اما باید آن را به این ترتیب منظم کنی؛ لباسها را به جالباسی آویزان کن، تختت را مرتب کن، اسباببازیها را توی جعبه بگذار و …».
در خواربار فروشی صندوقدار از کودک میپرسد: «یک آبنبات می خوای؟» کودک به مادر خود نگاه میکند و از او میپرسد: «آیا من آبنبات میخوام؟». او یاد گرفته همه چیز را از والدینش سوال کند از جمله اینکه چیزی را میخواهد یا نه. از بازی کردن گرفته تا خوردن، خوابیدن، دوست پیدا کردن و فکر کردن. موارد بسیار کمی دیده میشود که خانواده به کودک درس اتکا به خود بدهد. این روش از آن اعتقاد بنیادی ریشه میگیرد که پدر و مادر مالک فرزندان خود هستند. پدران و مادران به جای اینکه به فرزندانشان یاری دهند تا خودشان شخصا فکر کنند؛ مسائلشان را خودشان حل کنند و به خود اعتماد داشته باشند، بیشتر میل دارند با آنها مانند مایملک خود رفتار کنند.
نمونه هایی از رفتارهای تاییدطلبانه
تاییدطلبی شامل تعداد زیادی رفتارهای شخصیتشکن است که رایجترین آنها را در زیر میآوریم:
- تغییر موضع یا باورها بخاطر اینکه دیگری آن را مورد تایید قرار نمیدهد.
- بهکار بردن عبارات خوشایند برای دوری از واکنش نامطلوب
- چاپلوسی بهخاطر جلب دوستی دیگران
- احساس افسردگی یا اضطراب در برخورد با مخالفت دیگران
- به دیگران بر چسب متکبر زدن، که برگردان جمله «به من توجه بیشتری داشته باش» میشود.
- تایید کلیه نظرات دیگران حتی اگر هیچگونه موافقتی با آنها نداشته باشید.
- انجام خواستههای دیگران با احساس تنفر و نارضایتی از اینکه قادر نبودهاید به آنها «نه» بگویید.
- ترسیدن از یک فروشنده باهوش و زرنگ و خریدن چیزی که نمیخواهید یا ترسیدن از پس دادن چیزی که خریدهاید به دلیل اینکه احتمالا فروشنده شما را دیگر دوست نخواهد داشت.
- پخش اخبار بد در مورد مرگ و میرها، طلاقها، اشتباهات دیگران و غیره و لذت بردن از اینکه به این وسیله مورد توجه قرار میگیرند.
عذرخواهیهای بیش از حد لزوم به منظور اینکه دیگران شما را ببخشند و تمام اوقات تاییدتان کنند.
آشکار است که فهرست بالا تا بینهایت میتواند ادامه یابد. تاییدطلبی یک پدیده فرهنگی است که در تمامی جهان دیده میشود اما تنها هنگامی ناگوار و زننده است که به صورت نیاز درمیآید، نیازی که برابر است با دست شستن از خویش و سپردن مسئولیت احساسات خود به دست افرادی که انسان خواستار تایید آنهاست.
تهیهکننده: مژده پورحسین، کارشناس ارشد روانشناسی
هنوز دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.