در این مدت از کلمه تله یا طرحواره زیاد استفاده کردیم حالا وقتشه که با هجده تله آشنا شوید و بدانید و آگاه باشید
تله های زندگی – هجده تله
تله طرحواره یا تله شکست
اولین طرحوارهای که بررسی میکنیم؛ طرحواره یا تله شکست است؛ دامی که فرد در آن احساس میکند رنگ موفقیت نمیبیند و همواره متهم به باختن، نرسیدن به اهداف و شکست است
در حقیقت در این تله فرد همواره احساس میکند شکست میخورد پس یا کاری را شروع نمیکند یا در میانه رها میکند چون مطمئن است شکست میخورد
اما ریشههای تحولی (دلایل ایجاد این تله در فرد) این طرحواره چیست؟
با دقت به تصویر نگاه کنید
هم والدین بسیار موفق و هم والدین بسیار بینظم میتوانند این تله را در کودک شکل دهند
همچنین والدین انتقادگر و یا بیتوجه به موفقیتهای کودک منجر به شکلگیری این تله میشود
به عنوان مثال افرادی که تلاش میکنند تا در دانشگاههای خارج از کشور پذیرش بگیرند چون دانشگاههای داخلی خوب نیست اما وقتی وارد کشور دیگری میشوند؛ پس از مدتی افسردگی گرفته و به خانه بازمیگردند چون آنجا هم نمیتوانند موفق شوند و اینها صرفا بهانه هست
شما چه نمونههایی تجربه کردید؟
تله بی اعتمادی – بدرفتاری
فیلم ابد و یک روز رو ندیده بودم تقریبا برای چهار سال پیشه
نه اینکه خوشم نیاد؛ نه؛ خدایی پیمان، نوید و مهدی قربانی نوجوان دوستداشتنی خیلی خوب بازی میکنند و صد البته خانمهای فیلم که یکی از یکی بهتر بودند؛ پریناز، ریما و شبنم اما به نظرم آماده دیدنش نبودم
تا اینکه برای طراحی کارگاه طرحوارهها، به خودم گفتم برو و ببین
وقتی دیدم در دیالوگها غرق شدم؛ چقدر عمیق، ساده و دردناک بود؛ زخمهای یه خانواده؛ خوشیهای کوچک خواهرهه و برادرها؛ نفرینهای مادرانه همراه با افتخار به مدرک دیپلم خیاطی؛ ترسهای برادر کوچک؛ خواهری که میخواست خودش را قربانی کند؛ برادری که با فرافکنی مسائل دیگران، تلاش میکرد اوضاع خانه را خوب نشان دهد
در این فیلم بسیار عمیق به چند تله اشاره شده بود اما تمرکز ما روی تله بیاعتمادی/بدرفتاری است.
علل شکلگیری این تله (ریشههای تحولی) همانگونه که در شکل دبده میشود؛ به رفتارهایی از جنس آسیب فیزیکی، شوخیهای غلط جسمی و جنسی، بیان دائمی خطرات در جامعه، اختلاف همیشگی اعضای خانواده و حتی نامگذاری کودکان به القابی مانند خپلک، زرزرو، چلمن، حیف نون و … برمیگردد.
به نظر شما این نله چه آسیبی به فرد در نوجوانی و بزرگسالی میزند؟
اولین آسیب این تله، جلوگیری از صمیمی شدن فرد با دیگران است چون همواره نگران است که از وی سو اسنفاده شود یا دستش بیندازند.
منتظر نظرات شما در مورد بقیه آسیبها هستیم
تله محرومیت هیجانی
عروسک وسط جاده
ادمک جعبهای که گریه میکنه
توی این سه تا تصویر یک نکته مشخصه
تنهایی
رنج تنهایی
اینکه کسی نیست تا بهش احساسمون رو بگیم
اصلا نمیتونیم ابراز هیجان کنیم
اصلا هیچکس ما رو دوست نداره
تا حالا این حرفها رو شنیدین؟
یا از زبان دیگران یا توی ذهن خودمون
بله، ممکنه، همیشه، هیچوقت یا ؟؟؟ تله محرومیت هیجانی وقتی شکل میگیره که والد (مخصوصا مادر) در محبت کردن به فرزند ناتوان باشه؛ نه اینکه نخواهد محبت کنه؛ نه؛ نتونه ابراز عشق و محبت رو به خوبی بیان کنه
بذارین یه مثال بزنم
بچه با کلی خوشحالی وارد خونه میشه و کاردستیش رو نشون میده ولی مادر توی گوشی داره جل میخونه
بچه حالش بده و درد داره اما مادر حواسش به امتحان ترم دانشگاهشه و داره درس میخونه
یعنی شرایطی که والد (بهویژه مادر) حواسش به نحوه پاسخ به ابراز احساس و هیجان بچه نیست که حتی میتونه ناشی از افسردگی پس از زایمان باشه
این تله یه ایراد بزرگ داره مخصوصا در جوانی؛ من نمیتونم راحت به کسی که دوست دارم عشق بورزم یعنی راستش اصلا بلد نیستم
این مساله رو بسیار و به کرات دیدم مخصوصا وقتی طلاق عاطفی رخ میده و بعدش طلاق واقعی. متاسفانه تعداد زیادی از افراد فکر میکنند عامل خیانت و طلاق مسائل جتسی و سکس هست اما علت اصلی همین تله محرومیت هیجانی و تله بازداری هیجانیه که آسیب شدیدی به زندگی میزنه
حواسمون باشه
خیلی زود دیر میشه
تله رها شدگی – بی ثباتی
من یادمه روز اول مدرسه خیلی خوشحال بودم ولی بعضی بچههامون انقدر گریه کردند منم ترسیدم
در خانواده مورد داشتیم روز اول مهر پسرشون رو گذاشتن مدرسه وقتی برگشتن خونه دیدن شازده پسر جلوی در خونه وایساده تله رهاشدگی (طرد) یا بیثباتی چرا به وجود میاد؟ اضطراب جدایی در کودکی، طلاق والدین یا از دست دادنشون، والدینی که رفتار باثباتی ندارند یعنی مثلا یک دقیقه قربون صدقه بچه میرن یه دقیقه بعد دعواش میکنن و حتی توجه بیشتر به بچه دوم یا به فرزند پسر و نادیده انگاشتن فرزند اول یا دختر خونه
حالا این تله چه نشانهای داره؟ اینکه من دلم آشوبه اگه به مدت کوتاهی از بچهام یا همسرم یا شریک عاطفیم خبر نداشته باشم یا احساس کنم هر کسی در زندگی من قرار میگیره زود منو ترک میکنه یا نمیتونم به چیزی دل ببندم چون از دست میره
ترس از دست دادن، خیانت دیدن، رها کردن، پشت کردن، جا خالی دادن و مواردی از این دست توی این تله همراه فرد میشه

تله نقص – شرم
این دیالوگها رو چقدر شنیدیم
توی زندگی هیچی نمیشی؛ از پسرخالهات یاد بگیر
آخه این موها چیه تو داری؛ شبیه پشم گوسفند میمونه
این دماغ چیه!!! شبیه خرطوم فیله
همش تقصیر تو بود؛ اگه نبودی الان من از پدرت جدا شده بودم
خجالت نمیکشی؟ دختر به خودش میرسه؟
از هیکلت خجالت بکش؛ شبیه بشکه شدی
دست پا چلفتی! باز خرابکاری کردی؟
آخه این وضع درس خوندنه؟؟؟ خواهرت رو ببین دکتر میشه؛ تو چی؟؟؟؟ و هزاران دیالوگ از جنس سرکوفت، تحقیر و ایراد در خانواده، مدرسه، دوستان، دانشگاه و … حلقه معیوبی که ادامه داره و تمام هم نمیشه
همه این رفتارها (که در تصویر دقیق مشخص شده) باعث میشه تلهای به نام نقص/شرم یا بیارزشی در ما شکل بگیره
نوجوانهایی رو دیدین که در گروههای دوستی به خاطر اینکه بهشون نگن بچه ننه، سیگار میکشیدند؟ دخترهایی رو دیدین که سریع ازدواج میکنند چون میخواهن از خونه پدری فرار کنند تا راحت آرایش کنند؛ به خودشون برسن و کسی کنترلشون نکنه؟
افرادی رو دیدین که فوق دکترا هم دارند ولی یه احساس حقارت درونی با خودشون حمل میکنن؟
و موارد زیاد دیگه
تله نقص/شرم رو به راحتی نمیشه پیدا کرد چون معمولا خودش رو پشت تلههایی مثل ایثار یا معیارهای سختگیرانه قائم میکنه
در این مورد این تله بیشتر صحبت میکنیم
حالا شما برای ما بنویسید از لحظاتی که رنج این تله رو تحمل کردین و کسی نبود تسکینتون بده
تله منفی گرایی – بد بینی
زمانی که ما بچه بودیم تعداد کارتونها خیلی محدود بود
سفرهای گالیور رو یادتونه و گلام؟؟ همان شخصیت کارتونی دوستداشتنی اما ناامید، مایوسکننده، منفیباف و دلسردکننده که مدام به گالیور و دوستانش که در میدان عمل و مبارزه، در پی راهحلی برای غلبه بر مشکلات مختلف بودند؛ میگفت: «ما موفق نمیشیم! من میدونم! کارمون تمومه! من میدونم!»
چنین افرادی در اطراف ما هستند؛ افراد منفیگرا و بدبین
افرادی که در کودکی احتمالا همواره ترسیدهاحد که جامعه گرگ داره! بیرون همه منتظرن تو رو بچاپند! با کسی شریک نشو چون اگه شریک خوب بود خدا شریک داشت! کلاهت رو سفت بگیر باد نبره و هزاران نقطه تاریک و منفی همواره به آنها گوشزد شده
البته که باید واقعبین بود و مشکلات، نقاط تاریک و ریسکهای محیط رو دید اما در دام تله منفیگرایی ما همیشه مترصد یک اتفاق بد؛ یک خبر بد؛ یک ناجوانمردی از طرف نزدیکان و کلی اتفاق منفی هستیم یا اصلا نمیتونیم خوبیها و نکات مثبت رو ببینیم؛ کافیه کسی به ما محبت کنه؛ منتظریم که بالاخره یه روز سرمون کلاه بذاره یا درخواستی از ما داشته باشه
حواسمون باشه این تله در این روزهای کرونایی فعال شده
تله طرحواره اطلاعات
وقتی مدرسه میرفتیم؛ شاگرد خوب کسی بود که ساکت باشه؛ هر چی معلم میگفت گوش بده؛ توی صف صاف بایسته و در یک کلمه معنای خوب بودن، مطیع بودن بود
بچههای مظلوم و درسخوان شاگردان خوبی بودند اما خاری در چشم بقیه شاگردها و حتی خیلی هم مسخره میشدند
خلاصه اینکه اینگونه در فرهنگ ما طرحواره اطاعت شکل گرفت و با ما بزرگ شد و اثرش رو در دانشگاه، محیط کار و انتخابهای دیگر ما به جا گذاشت
البته یادمون باشه تله اطاعت با اطاعت فرق داره؛ اطاعت از قوانین راهنمایی برای حفظ نظم و امنیت خوبه یا اطاعت از دستور پزشک وقتی بیمار هستیم اما تله اطاعلت یعنی من اختیاری از خودم ندارم و دربست خواستههای دیگران را تبعبت میکنم؛ پزشکی میخوانم چون پدرم میگه با اینکه من نقاشی دوست دارم؛ با پسرخالهام ازدواج میکنم چون مادرم و خالهام اینجوری درست دارند؛ باید حجاب مورد علاقه خانوادهام رو داشته باشم چون حفظ ظاهر مهمه و خیلی مسائل دیگه
تله اطاعت، مانع خلاقیت و پیشرفت میشه و دنیای ما شبیه برکه قصه ماهی کوچولوی صمد بهرنگی میشه؛ یه جایی لازمه ما هم دریا رو پیدا کنیم
تله معیارهای سختگیرانه
و رسیدیم به تله معیارهای سختگیرانه یا همون کمالگرایی افراطی خودمون
یه نکته در مورد سه تا تله اطاعت، معیارهای سختگیرانه و ایثار بگم که این سه تله، شرطی هستند یعنی پوششی برای تلههای دیگر و معمولا پوشش نقص/شرم (بیارزشی) قرار میگیرند
تله کمالگرایی افراطی باعث میشه ما تبدیل به فردی پر دستاورد با حال بد بشسم یعنی به جای اینکه لذت ببریم؛ توی دام رسیدن به قلههای موفقیت میافتیم و وقتی به قله میرسسم میگوییم ای بابا! این بود؟ من خودم رو کشتم همش همین!!! علت یا ریشههای تحولیش هم توی تصویر نشان داده شده است؛ به عکس نگاه کنیم؛ فردی با خطکش داره چمنها رو کوتاه میکنه
وقتی در دام این تله افتادیم تبدیل به فردی ایرادگیر میشیم که هیچی راضیش نمیکنه
کمی به خودمون و محیط نگاه کنیم؛ چقدر این رفتارها رو میبینیم؟؟
تله طرحواره ایثار
کزت رو کیا یادشونه؟ داستان بینوایان و ماجرای کزت در خانه تناردیهها که زیاد کار میکرد اما همیشه مورد بیاحترامی قرار میگرفت و نیازهایش نادیده گرفته میشد
کسانی که بیش از حد (دقت کنین میگم بیش از حد) خودشان رو وقف برآورده کردن نیازهای دیگران میکنند و از نیازهای شخصیشون غافل میشوند؛ در این تله افتادند
دفت کنیم که ایثار خوب و پسندیده است اما تله ایثار چون منجر به خشم انباشته زیاد و داشتن انتظار از دیگران میشه؛
یک دام بزرگه تفاوتش با تله اطاعلت اینه که تله اطاعت بر اساس ترس شکل میگیره اما ایثار به خاطر احساس گناه بخش اول رو اینجا به پایان میبریم و انشا… بخش دوم رو در سال جدید با هم ادامه میدهیم
تله استحقاق
طرحواره استحقاق رو میشناسیم؛ افرادی در اطراف ما هستند که هر کاری براشون انجام میدهیم انگار کمه؛ عادت دارند از بالا نگاه کنند و جوری رفتار کنند که همه مشکل رو گردن ما بندازند و ما متهم میشویم به اینکه رفتار نامناسبی داشتیم
رفتارهای تکانشی، غر زدن و قشقرق به پا کردن از ویژگیهای افرادی است که درگیر این تله هستند
علت شکلگیری این تله هم به کودکی فرد و نداشتن حد و مرز در رسیدن کودک به نیازها و خواستههایش برمیگردد.
تله وابستگی – بی کفایی
تا به حال با افرادی که دارای ویژگیهای زیر باشند؛ برخورد کردهاید؟
برای تصمیمگیری مدام از دیگران کمک میگیرند؛ تنهایی نمیتوانند به خرید بروند؛ کارهای جدید را نمیپذیرند و گویی قرار است سفینهای به فضا بفرستند؛ مدام کارهای خود را چک میکنند تا مطمئن شوند درست است و مسئولیت مدیریت مالی خود را به گردن دیگران میاندازند.
این افراد دائما از تغییر نگران هستند چون تصمیمهای خود را باور ندارند و اعتماد به نفس پایینی دارند پس همواره احساس وابستگی یا بیکفایتی (دست و پا چلفتی بودن) میکنند.
این افراد به تله وابستگی بی کفایتی دچار هستند که ریشه آنها والدینی بوده که افراط و تفریط داشته یعنی فرزند را بیش از حد به خود وابسته کرده یا بیش از حد از خود رانده است که در حالت اول فرزند احساس خفگی به خاطر کنترل شدید و در حالت دوم فرزند احساس بیپناهی و سردرگمی به خاطر رهاشدن و بیتوجهی دارد
تله خویشتن داری
دقت کردین بچهها وقتی چیزی لازم دارند مثلا اسباببازی یا عروسک، چطوری اصرار میکنند؛ پا میکوبند و گریه میکنند!
این طرحواره هم تقریبا همین شکلیه؛ یعنی فرد توانایی کنترل کردن هیجانها و تکانشها رو نداره و یا توانایی تحمل خستگی و ناکامی رو برای رسیدن به اهدافش نداره
معمولا این افراد رک بودن رو با پرخاشگری اشتباه میگیرند؛ در برنامهریزی و هدفگذاری شلختگی دارند و نمیتوانند هیجانات خودشان چه مثبت و چه منفی را کنترل کنند
این افراد باید به آن چیزی که میخواهند در همان لحظه برسند و در صورت ناکامی زمین و زمان را متهم میکنند
تله آسیب پذیری
آیا تا به حال در اطرافیان خود چنین افرادی را دیدهاید؟ کسانی که همواره نگران وقوع فاجعهای هستند مثلا دزد کیفشان را بزند یا ماشین شخصی آنها را بدزدد؛ مسافرت با هواپیما و قطار و اتوبوس خطرناک است یا با کوچکترین عطسه فورا دارو بخورند و آزمایش بدهند که مبادا چیزی شده باشد
اینها نشانه تله آسیبپذیری است که فرد همواره نگران بیماری و از دست دادن سلامتی، ضرر، خطر و یا از دست دادن کنترل است
چنین افرادی بیش از حد اضطراب دارند و نگران سلامتی و اطرافیان خود هستند
شاید بارها در طی روز با شما تماس بگیرند تا خیالشان راحت شود که حالتان خوب است
آیا تا به حال چنین افرادی را در اطراف خود دیده اید

تله تنبیه
قدیمها توی مدارس بچهها رو تنبیه بدنی میکردند؛ خودکار لای انگشت گذاشتن، خطکش و دو دست و یک پا بالا گوشه کلاس (در فیلمها و سریالهای قدیمی دیده میشه)
طرحواره تنبیه هم همینه؛ اعتقاد به اینکه کسانی که اشتباه میکنند؛ مستحق تنبیه هستند نه بخشش، هیچ عذر و بهانهای پذیرفته نیست و سریعا باید مجازات سخت صورت گیرد. احساس همدلی این افراد بسیار پایین است و رحم و بخشش وجود ندارد.
در فیلمهایی که زندگی تبهکاران، دیکتاتورهای بزرگ و یا جنگهای قومی-قبیلهای را نشون میدهد؛ این طرحواره وجود دارد.
تله گرفتار
یکی از نکاتی که گاهی اوقات والدین فراموش میکنند؛ عدم توجه به رشد فردیت فرزند و ایحاد وابستگی شدید بین خودشان و فرزند هست به نحویکه بدون حمایت والد، فرزند نمیتواند به راحتی زندگی کند و وجود خود را در وجود دیگری میپندارد و هویت مستقل و جداگانهای ندارد
این رفتار منجر به شکلگیری تله خویشتن تحولنیافته/گرفتار در فرد میشود و اغلب به صورت احساس پوچی و سردرگمی، جهت نداشتن و بیهدفی و یا در موارد شدید به صورت شک و تردید در موجودیت و ساختار وجودی فرد بروز میکند۔
تله انزوای اجتماعی
تا به حال احساس کردهاید در جمع جایی ندارید؟ وصله ناجور هستید؟ در ارتباط با جنس مخالف، احساس آشفتگی و حقارت میکنید؟ تجربه اضطراب شدید در موقعیتهای اجتماعی دارید؟
اگر فردی چنین احساسی داشته باشد؛ در تله انزوای اجتماعی گیر افتاده است. در تله انزوای اجتماعی احساسی که فرد تجربه میکند؛ تنهایی، استثنا و ناخوشایند بودن است و معمولا در نوجوانی شکل میگیرد.
تله پذیرش جویی – جلب توجه
یه دوستی داشتیم که هر چند ماه یکبار گوشی عوض میکرد و به قول خودش به روز بود؛ هر شش ماه هم دکوراسیون خونهاش رو تغییر میداد تا به قول خودش لاکچری باشه و خریدهاش همه مارک بود از فروشگاههای معروف اما آیا واقعا به این کار نیاز داشت؟
افراد گرفتار در تله پذیرشجویی و جلب توجه همواره به دنبال گرفتن تایید دیگرانند و تمایل دارند که از طریق شهرت و زیبایی، توجه اطرافیانشان را به خود جلب نمایند. هرچقدر تعداد تاییدها و تمجیدهای اطرافیانشان بیشتر باشد، احساس رضایت و خشنودی بیشتری نسبت به زندگی و خودشان دارند اما اطرافیان این افراد، از حضور در کنار آنها احساس خوب و خوشایندی ندارند چرا که تمام رفتار و اعمالشان برای خوشایندی و جلب توجه دیگرانه و اکثر اوقات هم بسیار آزاردهنده است.
حتی این افراد در گفتگوهاشون، دیگران را به طور مخفیانه و زیرکانه، دست میاندازند تا بدین وسیله خودشان را بهتر و بالاتر از دیگران نشان دهند.
تله بازداری هیجانی
کارکتان در محیط کار هر وقت کاری را به نحو احسنت انجام میدهند مورد تایید رییس قرار نمیگیرند چون ممکن است ظرفیت نداشته باشند و جوگیر شوند
شوهر از خوبیهای همسرش تعریف نمیکند چون ممکن است پررو شود و سو استفاده کند
در خانواده در مقابل رفتار زشت سکوت اختیار میشود چون احتمال طرد شدن وجود دارد
و هزاران فروخوردن احساس و عدم بیان هیجان (چه از جنس تشویق، تایید و تحسین و چه ابراز ناراحتی و خشم)
تله بازداری هیجانی به فرد اجازه نمیدهد ابراز احساس کند؛ حال میتواند از باور به خویشتنداری و رعایت ادب و متانت افراطی باشد یا از ناخوشایند دانستن و زشت بودن ابراز احساس و هیجان (مثلا پدر و مادر هیچگاه در برابر فرزندان به هم ابراز علاقه نکردند چون این کار را زشت میانگاشتند)
در حقیقت در این تله، خویشتنداری، صمیمیتگریزی و انعطافناپذیری احساسی ارزش تلقی میشود
ممنون و سپاس فراوان ، عالی بود
درود بر شما